انتظار شیرین واسه اومدنت
Masoumeh: دخترک قشنگم ، آروم جونم ، یکی یه دونه مامان سلام من و بابایی دیگه تصمیمونو گرفته بودیم که بچه دار شیم تو دومین ماه زندگی مشترک بودیم شاید زود بود ولی به قدری بابا بچه هارو دوست داشت که عملا توجیه کننده بود ، همیشه مطمئن بودم که هر وقت تصمیم به بارداری گرفتم زود باردار میشم ( نمی دونمم چرا 😅😅) پس در اولین ماه اقدام منتظر بارداری بودم حتی توهمم زدم و در مورد علائمش با خاله فاطمه صحبت میکردیم ولی با تست اولین بی بی چک متوجه شدم واقعاااا توهم بوده ، بابایی که بهش برخورده بود😂😂😂 بهش گفتم ای بابا اینجوری نیست که ممکنه چند ماه طول بکشه 😉😄😄 برای ماه دوم یه سری معاینات انجام دادم و تست پاپ اسمیر ، ازمایش و سونوگرافی یادمه موقع سونو استرس دا...
نویسنده :
مامانى
21:22